سرکش

من =! تو
من < تو || من > تو

گوسفند لَنگِ عینکی

شروع مدرسه و دانشگاه خَر اَست.

  • (><) (♥♥)
یادش بخیر دوران کودکی

   من بودمو دوستم ی استاد خیلی صمیمی ، لامصب دوستم چ زبونی داره
منو بگو چ ساده البته بی خیال چون بچه بودم        راستی برات بگم استاده چی بود که خیلی بهم اعتماد داشت منو دوست داشت اعتمادش به من بیشتر بود هر روز دفتر نمره روز نشونم می داد سوالات پایانی و ... خلاصه اعتمادش خیلی خیلی خیلی بود منم بهش افتخار می کردم چون واقعاً کسی بود که باورم داشت منم دوسش داشتم
ولی ی روز که اومدم بگم بله ، استاد منو دوست داره هیچکی مثل اون به من اعتماد نداره پیش دوستام گفتم نه اینکه بخوام لوش بدم که سوالاتو نشون من میده می خواستم از اعتمادش بگم که به هم اعتماد داریم ، خب بله منم همه چیو گفتم
ولی استادا باهوشن می تونن یکطرفه فکر کنن یا به اون طرفش فکر کنن یا کلا به هر دو طرف فکر کنن دیگه نمی دونم
خب بگذریم استاد ما کلا سرش رفت که نگو اها بگم که دوستم ی روز رفت پیشش گفت که چرا با فلان اعتماد داری و این حرفا خب اونم که گفتم کلا یکطرفه و تند فکر کرد (Ram 128GB CPU i7 یا شاید بالا تر ) و به این نتیجه رسید که من می خوام لوش بدم :| ازش باج بگیرم :| نمی دونم چ فکری کرد دیگه اون اعتماد نموند.
هیچوقتم نپرسید چرا ؟
وای که چ کتابا افتادم نمی دونم باهام دشمن شد یا چی ؟!!!

کار ما با قلب و غریزه مخاطب داره
اما شما مغزی مریضین مخا، تب داره

  • (><) (♥♥)
  • (><) (♥♥)


هم سنگرمی چ کنارم باشی چ دور چ صد قدمی ...

  • (><) (♥♥)

  • (><) (♥♥)